4. اینم نداریم.

ساخت وبلاگ
11. A-Lone. تو شلوغی مهمونی، همه سر میزها نشسته‌ن و می‌گن و می‌خندن. مثل دخترای میز کناری، که همه‌ش سلفی می‌گیرنُ بلند حرف می‌زنن. خانم مسنی که روبه‌روم نشسته نگاشون می‌کنه. غمگینه یه‌جورایی. چشماشو می‌گم. یه جور ازدست‌رفته ای به میز کناری نگاه می‌کنه. انگار همه‌ی اون دخترای جوون روزای ازدست‌رفته ی اون‌ان. به تمام روزهای زندگی‌ش فکر می‌کنم که تقصیر اون نبوده که توشون له شده. شاید خودش نفهمیده ا 4. اینم نداریم....
ما را در سایت 4. اینم نداریم. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : thearies بازدید : 198 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 17:40

خیره موندم به صفحه‌ی مانیتور، دستم تو هوا موند. یه‌جور لرزش خفیف از تنم گذشت، دوباره و دوباره. نه بغضه و نه گریه.

...

نوشته همین‌قد ناقص. به‌قدر احساسی که نمی‌تونم بفهمم‌اش.

+ نوشته شده در  شنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۶ساعت 17  توسط ل. 
4. اینم نداریم....
ما را در سایت 4. اینم نداریم. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : thearies بازدید : 191 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 17:40

18. ممنونم ازت.  Counting Stars را که گوش می‌دادم فکر می‌کردم چه آهنگ قشنگی. نو مور کانینگ دالرز، ویل بی کانینگ ستارز. همه‌ی تشبیه‌ها و عبارت‌هایش، وقتی موزیک‌ویدئویش را دیدم فکر کردم صدای رایان تدر به یک‌جور سحر می‌ماند. لیریک را نمی‌دانم که نوشته امّا ملودی، آواز، حتا رقص‌شان اعجاب‌آور بود برایم. قشنگ و خوب، حتا لباسی که پوشیده‌بودند را عاشق شدم. چیز دیگری که توجه‌م را جلب کرد بخش دیگری از مو 4. اینم نداریم....
ما را در سایت 4. اینم نداریم. دنبال می کنید

برچسب : ممنونم, نویسنده : thearies بازدید : 183 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 17:40

‌اشتیاق یعنی چی؟ چه می‌شه که اشتیاق‌مون رو از دست می‌دیم؟ اجبار چندین‌ساله؟ بی‌ثباتی شخصیتی؟ چی واقعا؟

خسته‌م. می‌خوام ادامه بدم امّا نمی‌دونم که چی رو. خسته ام.

[موزیک پس‌زمینه: عاشقی ِ آقا همایون]

پی‌نوشت. هر وقت فهمیدم چرا وقتی رو یکی کراش دارم بعدش می‌بینم ازدواج کرده، میام این‌جا می‌گم. اه.

+ نوشته شده در  یکشنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 18  توسط ل.  | 
4. اینم نداریم....
ما را در سایت 4. اینم نداریم. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : thearies بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 17:40

این‌که نمی‌فهمی یا نمی‌خوای بفهمی که چه‌قد واسه اون امتحان لعنتی استرس داشتم، هیچی. می‌ذارم پای بقیه‌ی نفهمی‌هات. ولی این‌که سر یک‌بار، فقط یک‌بار حواسم نبودن و آویزون شدن سیم لپ‌تاپ از میز -اونم درست همون‌شب که حواسم فقط به این بود که نتیجه امتحانه چی می‌شه- بیای با من دعوا راه بندازی و هرچی من بخوام تموم‌ش کنم تو هی ادامه بدی و سرم داد بکشی و اون‌جوری با من حرف بزنی از تحمل من خارجه و دلیل ن 4. اینم نداریم....
ما را در سایت 4. اینم نداریم. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : thearies بازدید : 187 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 17:40

من کلا همیشه در حال جمع‌کردن ام خاطره‌های قدیمی رو همه‌ش به یادم میارم تا یه‌وقت فراموش نشن ولی می‌شن؛ تو وسایل‌های خاک‌خورده‌ی سال‌ها پیش دنبال عکسای قدیمی می‌گردم که توشون خندیده‌باشم ولی پیدا نمی‌کنم؛ دنبال یه راهی می‌گردم وقتمو جمع کنم که هدر نره ولی می‌ره؛ درسامو در طول ترم جمع می‌کنم که آخر ترم نمونم ولی می‌مونم؛ پولامو جمع می‌کنم که چیزایی که دوست دارم رو بخرم ولی هیچ‌وقت بهشون نمی‌رسم؛ از 4. اینم نداریم....
ما را در سایت 4. اینم نداریم. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : thearies بازدید : 179 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 17:40

با تمام نفرت درونی‌م زل زدم به‌ش. جلوش وای‌سادم. سرم رو ننداختم پایین. گریه نکردم... آره گریه نکردم. یه قطره اشک هم جلوش نریختم. من قوی ام. خیلی قوی. چرا تو تنهایی اشک بریزم و دردامو بریزم بیرون؟ باید جلوی خودم از همیشه قوی‌تر باشم. چه‌قد خوب شد که اون کار رو کرد. هرروز بیشتر به ضعف‌ش پی می‌برم... ضعف، ضعف، ضعف... تمام شخصیت خردشده ش، جسم توخالی ش، مغز پوک‌اش...

قوی باشم.

+ نوشته شده در  شنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۶ساعت 11  توسط ل. 
4. اینم نداریم....
ما را در سایت 4. اینم نداریم. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : thearies بازدید : 172 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 17:40

کاش یه آدمی موجود زنده‌ای چیزی این‌جا میومد کنارم می‌نشست بغل‌ش می‌کردم انقد فشارش می‌دادم که بترکه خون بپاشه به اطراف تا بلکه من یه‌ذره از این رخوت دربیام.

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۶ساعت 11  توسط ل.  | 

4. اینم نداریم....
ما را در سایت 4. اینم نداریم. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : thearies بازدید : 164 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 17:40